سال 1870 يک شيميدان بلژيکي با نام دسمت(desmedt) اولين سنگفرش آسفالت واقعي را، که مخلوطي از ماسه بود، در برابر تالار شهر در نيويورک ايجاد نمود. طراحي دسمدت در بزرگراهي در فرانسه در سال 1852 مورد الگوبرداري قرار گرفت. سپس دسمدت خيابان پنسيلوانيا در واشينگتن را آسفالت کرد که سطح اين پرژه 45149 متر مربع بود.يکي از نمايندگان محلي کنگره به دسمدت گفت: ”اين کار هرگز عموميت نخواهد يافت.“ با اين حال، بر اساس تقاضاي رو بهرشد بازار، پيشبيني ميشود پس از 137 سال (در سال 2007) بازار آسفالت- قير معدني به 107 ميليون تن برسد. در اين ميان آسفالت معلق بيشترين رشد را دارد. همچنين به عنوان نشانهاي از رشد اين محصولات در آينده، چندي است كه کار بر روي آسفالتي که در موقع خرابي خودش را تعمير کند، آغاز شده است. به کارگيري فناوري نانو در ساخت زيربناهاي مربوط به حمل ونقل، تقريباً معادل با تلاش بشر براي فرستادن انسان به ماه در سال 1960 است. در سال 2005 ايده ساخت آسفالتي براي بزرگراهها که بتوانند خودشان را تعمير کنند براي بسياري دور از ذهن به نظر ميرسيد.
در سال 2005 ايده ساخت آسفالتي براي بزرگراهها که بتوانند خودشان را تعمير کنند براي بسياري دور از ذهن به نظر ميرسيد. بنابراين صنعت آسفالت-قير به يک تحول نياز دارد تا مردم بتوانند امکانات فناوري نانو را ديده و مزاياي آن را درک نمايند.
دکتر ليوينگستون، فيزيکدان برنامه تحقيقات زيربنايي پيشرفته در اداره کل بزرگراههاي فدرال (fhwa)، ميگويد: ”آسفالت و سيمان هر دو جزء نانومواد ميباشند. تاکنون ما نتوانستهايم بفهميم که در اين سطح چه اتفاقي ميافتد، اما اين اثرات بر عملکرد مواد تاثير ميگذارند.“
بنا بر گفته ليوينگستون، يک ماده پليمري ساختاري که ميتواند به طور خود به خودي ترکها را اصلاح نمايد، قبلاً توليد شده است. اين پيشرفت قابل ملاحظه با استفاده از يک عامل اصلاح کننده کپسوله شده و يک آغازکننده شيميايي کاتاليستي درون يک بستر اپوکسي ايجاد شده است.
يک ترک در حال ايجاد موجب گسستن ميکروکپسولهاي موجود شده، در نتيجه عامل اصلاحکننده با استفاده از خاصيت مويينگي درون ترک رها ميشود. با تماس عامل اصلاحکننده با کاتاليزور موجود، اين عامل شروع به پليمريزه شدن نموده، دو طرف ترک را به هم ميچسباند.
اين روش ميتواند منجر به توليد آسفالتي شود که ترکهاي خود را اصلاح ميکند. ليوينگستون ميگويد: ”هيچکس نميتواند براي رشد اين فناوري زماني را پيشبيني کند، اما پيشرفت واقعي در حال انجام است و قابليتهاي موجود بسيار هيجانآور ميباشند.“
با اين حال، براي استفادهکنندگان فعلي آسفالت، تصور نبود دستانداز، يا نبود تأخير به خاطر تعميرات آسفالت، بسيار دور از دسترس بوده و نگرانيهاي جدي آنها را برطرف نميسازد.
محيط زيست عامل اصلي تأثيرگذار در فرايند تصميمگيري براي پروژههاي بزرگراه در بسياري از کشورها است. مزاياي يک آسفالت متفاوت براي جادهها از ديدگاه زيستمحيطي و مصرف انرژي، تنها يک بخش
مهم از فرآيند تصميمگيري است. ديدگاههاي زيستمحيطي موجب تسريع پيشرفتهاي فني و اجتماعي ميشوند. نيازهاي چندگانه حفاظت از محيط زيست شامل: محدود نمودن انتشار گازهاي گلخانهاي، مصرف کمتر انرژي، کاهش سر و صداي ترافيک و اطمينان از سلامتي و راحتي در رانندگي، اهدافي هستند که به دليل ايجاد مسئوليت مشترک، مهمتر از تمام پيشرفتهاي علمي ميباشند.
يکي از اين اهداف بستن چرخه مواد يا استفاده صد در صدي از مواد قابل بازيافت در ساخت جاده است. صنعت در اين زمينه تجربه زيادي در مورد استفاده از محصولات فرعي در آسفالت به دست آورده است.
مثالهايي از مواد زايدي که در مخلوط آسفالت مورد استفاده قرار گرفتهاند، عبارتند از: تفاله کوره شيشهدمي، خاکستر حاصل از سوزاندن زبالههاي شهري، خاکستر موجود در مراکز توليد برق به وسيله زغال، آجرهاي خرد شده، پلاستيک حاصل از سيمهاي برق قديمي و لاستيک حاصل از تايرهاي کهنه.
با اين حال، استفاده موفقيتآميز از اين محصولات وابسته به تحقيقات کامل در زمينه منابع و ويژگيهاي آنها بوده و معمولاً در سطح پاييني قابل انجام است. در اين حالت امکان بررسي پيوسته عملکرد آسفالت نيز وجود دارد که خود موضوعي مورد بحث است.
با اين حال، مطابق گفتههاي مارك بلشه، مدير آسفالت لاستيک در پروژه آسفالتسازي آرام آريزونا، حمايت عمومي - نه تحقيقات علمي- کليد توسعه صنعت توليد آسفالت با استفاده از محصولات فرعي است.
پرژه آريزونا ارزشي معادل 34 ميليون دلار داشته و در همين سال به پايان خواهد رسيد. اين پروژه تقريباً 70 درصد (185 کيلومتر)آزادراه ناحيه فونيكس را دربرگرفته و آسفالت آن قادر خواهد بود تا مدت طولاني صداي ناشي از اصطکاک را در جاده کاهش دهد.
آسفالتِ داراي لاستيک تنها درصد بسيار کم و تقريباً بياهميتي از درآمد صنعت ساختماني را به خود اختصاص ميدهد، اما بلشه ميگويد که با افزايش رغبت عمومي اين درصد افزايش خواهد يافت.
به عنوان مثال در ژاپن، گروه تحقيقات آسفالت لاستيک (jarrg)، که شامل مجموعهاي از توليدکنندگان تاير و شرکتهاي آسفالتسازي ميباشد، يک اتصالدهنده آسفالت بسيار ويسکوز را توسعه دادهاند که از انبساط و پخش تايرهاي کهنهاي که به صورت بسيار ريز ساييده شدهاند، توليد ميشود. اين اتصال دهنده
در مخلوط آسفالت پخش شده و سپس پخته ميشود.اين ماده ميتواند به عنوان يک ماده الاستيک مابين مواد متراکم ديگر عمل نموده و از اين طريق، ارتعاش و صدا را کاهش دهد. بنا بر اعلام jarrg اقبال عمومي به اين محصول بسيار خوب است.
بلشه ميگويد: ”افرادي که در صنعت آسفالت لاستيک درگير بودهاند، همواره سعي کردهاند که آن را به دليل ويژگيهاي مهندسي بسيار عالياش به فروش برسانند. امّا بيش از هر چيز اين محصول به عنوان کاهش دهنده صدا شناخته شده است و در پشت اين قضيه، استقبال عمومي قرار دارد.“
وزارت حمل و نقل آريزونا (adot) سه سال پيش يک نوع آسفالت را در بزرگراه سوپر استيشن در ناحيه آريزونا به کار برد. بلشه ميگويد كه به محض اتمام آسفالت اين بزرگراه، adot و مسئولين محلي سيل عظيمي از تلفنها و ايميلها را دريافت نمودند که از اشتياق مردم نسبت به اين جاده کمصداتر حکايت داشت.
البته همه چيز آسفالت لاستيک کامل نيست. اين مخلوط باعث ايجاد بخار و بو در فرآيند آسفالت کردن شده، هنوز در مورد قابل بازيافت بودن آن بحث وجود دارد. اين آسفالت نسبت به آسفالتهاي معمول بسيار گرانتر بوده و آسفالتکاراني که تا به حال با اين ماده چسبناک کار نکردهاند، ممکن است در کار کردن با آن، که بايد در يک بازه دمايي معين انجام شود، دچار مشکل باشند.
ممکن است نظر بلشه در مورد نظر عمومي درست باشد، اما روي ديگر سکه اين است که خواست استفادهکنندگان از جاده کمصداتر و در عين حال داراي اثرات زيستمحيطي کمتر، افزايش يافته است. اين امر باعث تمرکز بيشتر تحقيقات بر روي مسائل مربوط به حمل و نقل، از جمله مواد مورد استفاده در جاده شده است.
افزايش عمومي در ميزان حمل و نقل، بار بيشتر بر روي محور، و فشار بيشتر تاير بر روي جاده، تقاضا براي آسفالتهاي قويتر وبادوامتر را افزايش ميدهد. حمل و نقل بيشتر به اين مفهوم نيز ميباشد که ايجاد مشکل در حمل و نقل براي تعميرات جادهاي مطلوب نيست و اين امر موجب ايجاد تقاضاي بيشتر براي تحقيق و توسعه مؤثر ميگردد.
نظرات شما عزیزان:
برچسبها: